بررسی ریشههای بزهکاری در گفتوگوی "حمایت" با پرفسور هلموت کوری، جرمشناسی آلمان
پیشگیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان از خانواده شروع میشود
زمانی که یک جرم واقع میشود نباید صرفا به عمل ارتکابی توجه داشت. فراتر از عمل مجرمانه، این مجرم است که باید کانون توجه نظام قضایی قرار بگیرد. امروزه اصلاح و درمان بزهکاران در صدر مباحث جرمشناسی قرار دارد. برای پیشگیری از بزهکاری افراد به خصوص قشر کودکان و نوجوانان سازوکارهای ویژهای به موجب قوانین تعبیه شده است.آشنایی با عواملی که باعث وقوع یک جرم شده در پیشگیری از وقوع دوباره آن عمل مجرمانه در آینده بسیار مهم است. در شمارههای پیشین با پرفسور هلموت کوری جرمشناس و استاد دانشگاه فرایبورگ آلمان در این ارتباط گفتوگو کردیم. آنچه از نظرتان میگذرد قسمت پایانی این گفتوگو است.
برای مجرمان دارای حالت خطرناک چه مجازاتها و برخوردهایی به موجب قوانین آلمانی پیشبینی شده است؟
در قانون قدیم در صورتی که حالت خطرناک مجرم احراز میشد، قاضی نمیتوانست میزان مجازات قانونی عمل مجرم را به حبس ابد تبدیل کند. اما در چند سال گذشته قانونی تصویب شد که به موجب آن حسب جرم ارتکابی، در صورت تکرار عمل موصوف برای بار دوم یا سوم قاضی میتواند مجرم خطرناک را به مجازات حبس ابد محکوم کند. نکته قابل ذکر در اینجا این است که اساسا طبق قاعده قدیمی و مهم عطف بهماسبق نشدن قوانین و مقررات جزایی، اثر یک قانون نسبت به آینده بوده و بر جرایم ارتکابی قبل از تصویب آن قانون بار نخواهد شد. اصولا افراد قبل از ارتکاب عمل مجرمانه باید از وجود یک قانون و جرم بودن یا نبودن عمل ارتکابی خود آگاهی لازم را داشته باشند و در حقیقت مجازات کردن فرد به خاطر عملی که بعدا به موجب یک قانون جرم شناخته شده یا مجازات آن شدیدتر شده، خلاف عدالت به نظر میرسد. اما متاسفانه در مورد قانون فوق که تحمیل مجازات حبس ابد را بر مجرمان خطرناک تجویز کرده بود، نظام قانونگذاری کشور آلمان احکام این قانون را به اعمال ارتکابی قبل از تصویب قانون مزبور نیز تسری داد که در واقع صدای همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا در شهر بروکسل درآمد و آن را شدیدا قانونی غیرانسانی تلقی کردند. براین اساس دیوان عالی به کشور آلمان تا سال 2013 زمان داده که این قانون را از نظام حقوقی خود حذف کند.
از مجازات حبس ابد صحبت کردید. آیا چنین مجازاتی به معنای واقعی کلمه در نظام حقوقی کشور آلمان وجود دارد؟
البته در زمینه احکام مربوط به مجازات حبس ابد باید اشاره کرد که اصولا در کشور آلمان در عمل مجازاتی به عنوان حبس ابد وجود ندارد، زیرا برای مثال ابتدا ممکن است یک قاضی مجرمی را محکوم به مجازات حبس ابد کند و سپس در ادامه بعد از چند سال قاضی دیگری به پرونده وی رسیدگی کند و در این پرونده مثلا اعلام میکند که با توجه به گزارش های حقوقدانان، مددکاران اجتماعی و روان شناسان نیازی به ادامه حبس وی در زندان نیست و در واقع حبس ابد را حبس 15 ساله تلقی میکنند. در حقیقت میزان حبس تعیینشده بستگی به سایر شرایط دارد. مثالا بازاجتماعی شدن مجرم یا درمان وی از جمله شرایط بازگشت وی به جامعه خواهد بود. بر این اساس در کشور آلمان، این موضوع که یک مجرم تا ابد در زندان محبوس شود، وجود ندارد.
این مورد را به صورت عملی و در پروندههایی که مشاهده کردید، توضیح دهید؟
برای نمونه، اخیرا شاهد پروندهای بودم که در آن مرد 21 سالهای به کمین دو دختر خردسال نشست. زمانی که آنها وارد خانه خود شدند، به آنجا مراجعه و در خانه آن دو دختر خردسال را به قتل رساند. در این پرونده قاضی با توجه به محتویات پرونده مجرم را به مجازات حبس ابد محکوم کرد. حبس ابد در چنین پروندهای تعریف شده بود. یعنی در این پرونده اعلام شد که حبس ابد همان 20 سال حبس محسوب میشود. الان 19 سال از آن واقعه مجرمانه گذشته است. این فرد سالهاست که درمان شده و سازوکارهای درمانی در زندان بر روی وی اعمال شده است. در این پرونده از من که یک روان شناس حقوقی هستم درخواست شده تا بعد از گذشت این دوران محکومیت نظر دهم که آیا چنین فرد مجرمی بهرغم انجام امور درمانی در دوران محکومیت هنوز برای جامعه خطرناک محسوب میشود؟ به عبارت دیگر آیا چنین فرد مجرمی هنوز دارای حالت خطرناک است یا خیر؟ اگر نظر ما به عنوان متخصص این باشد که وی هنوز دارای حالت خطرناک است، وی باز هم در زندان محبوس خواهد شد و این پروسه اضافه شدن دوران محکومیت ادامه دارد تا وی به طور کامل درمان شود.
این پروسه در برخی از جرایم ویژه کاربرد دارد. یعنی در این نوع از جرایم ابتدا قاضی طبق قانون موضوعه مجازات خاصی را تعیین میکند، اما بعد از طی شدن دوران محکومیت باز هم از متخصصان خاصی استعلام میشود که آیا مجرم اصلاح شده و حالت خطرناک وی از بین رفته است یا اینکه وی هنوز نیازمند کارهای درمانی است؟ ممکن است عملا مقطع زمانی که وی دوران محکومیت خود را در زندان سپری کرده است، از دوران محکومیتی که در رای قاضی آورده شده است، بیشتر شود. این موضوع و بیشتر شدن میزان مجازات عملی مجرم یکسری از اعتراضات حقوق بشری را در پی داشته است. اما به هر حال چنین رویکردی همچنان در نظام حقوقی کشور آلمان پابرجا بوده است.
آمار موجود در کشور آلمان در مورد پروندههایی با این نوع رویکرد چیست؟
حدود 500 پرونده در کشور آلمان موجود است که در آنها محکومان مرتکب جرایمی شدهاند که در آنها ملاک آزادی مجرم، اصلاح و رفع حالت خطرناک مجرم است. در این پروندهها محکومان هم اکنون در حال سپری کردن دوران اضافه خود هستند.
این موضوع چه تبعاتی را برای کشور آلمان به همراه داشته است؟
مشکلی که در حال حاضر دولت آلمان با آن دست و پنجه نرم میکند، این است که فشارهای حقوق بشری دایما روی این کشور است تا قانون فوق تغییر کند. از دیگر تنشهایی که دولت آلمان در این رابطه با آن روبهرو است، این مسئلهاست که دولت درصدد ساخت مکانها و ساختمانهای جدید برای نگه داری مجرمانی است که به دلیل اصلاح و اجتماعپذیر نشدن مجبور به طی کردن دوران اضافه محکومیت خود هستند. زیرا اعتقاد بر این است که چنین افرادی برای طی کردن دوره اضافه درمانی خود نباید در زندانها باقی بمانند. این موضوع، تنشی است که الان دولت آلمان شدیدا با آن درگیر است.
یکی از موضوعاتی که شما تحقیقات گستردهای بر روی آن انجام دادهاید موضوع بزهکاری اطفال و نوجوانان است. آیا موافقید که ریشه بسیاری از جرایم از خانواده نشأت میگیرد؟
بله. از مهمترین عوامل موثر بر بزهکاری اطفال و نوجوانان میتوان به وجود خانوادههای بدی اشاره کرد که روابط بین اعضای خانواده با یکدیگر اصلا خوب نیست و بین آنها مشکلات خانوادگی فراوانی وجود دارد. مثلا از کودک به انحای مختلف نظیر کار اجباری سوءاستفاده میشود. همچنین نداشتن تحصیلات عالیه والدین از معضلات محسوب میشود.
به نظر شما کشور ایران در مقایسه با دیگر کشورهای جهان چگونه عمل کرده است؟
به نظر من برخلاف جامعه آلمانی روابط خانوادگی در کشور ایران خیلی قویتر است و این موضوع نکته مثبتی تلقی میشود. در کشور آلمان از دهه هفتاد میلادی، دانشجویان معترض اعلام کردند که ما آزادیم و خواهان زندگی مستقل و تنها هستیم. براین اساس روابط خانوادگی در کشور آلمان بسیار سست و ضعیف است و در بیشتر خانوادهها فرزندان از 15 یا 16 سالگی از خانواده خود جدا می شوند.
در حقیقت این وضعیت باعث میشود تا چتر حمایتی خانواده از بین برود و در عین حال نظارتی که لازم است بر روی کودکان و نوجوانان از سوی خانوادهها وجود نداشته باشد. نقش کنترلی خانوادهها میتواند نقش بسیار مهمی در جلوگیری از بروز جرایم و جنایات واقع شده توسط کودکان و نوجوانان داشته باشد. برای مثال در کشور ایران آنطور که فهمیدم فرزند یک خانواده تا زمانی که مجرد است، میتواند در خانواده بماند. هر مشکلی که برایش پیش آید، خانواده از او حمایت میکند و در حقیقت هر ایرادی نیز که داشته باشد، توسط خانوادهاش به وی گوشزد خواهد شد. این موضوع میتواند در با ره بزهکاری کودکان و نوجوان نقش پیشگیرانهای را ایفا کند. من در زندانهای کشور آلمان به طور مداوم با بسیاری از کودکان و نوجوانان بزهکار ملاقات میکنم.
یکی از مشکلاتی که در جامعه آلمان دیده میشود، معضل تک والدینی است. مثالا یکی از والدین کودک بزهکار ممکن است خانواده را رها کرده باشد یا تک والدینی فرزند ناشی از واقعه طلاق باشد. من از خیلی از کودکان و نوجوانان بزهکار سوال میکنم که آیا پدر یا مادر خود را میشناسند؟ در حالی که آنها از این موضوع اظهار بیاطلاعی میکنند. برای نمونه، من از یکی از کودکان و نوجوانان بزهکاردرگذشته پرسیدم که آیا پدرش را میشناسد یا خیر؟ وی اظهار کرد که یکبار در 21 سالگی پدرم را در مونیخ ملاقات کردم و وی به من گفت که علاقهای به ملاقات با تو ندارم. این موضوع به نظر من بسیار ناامیدکننده است. به این ترتیب نقش خانواده برای جلوگیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان بسیار مهم است.
چه موضوع های مثبت دیگری در زمینه جلوگیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان در کشور ایران مشاهده کردید؟
از دیگر مسایلی که در این زمینه در کشور ایران به چشم میخورد، وجود خانوادههای بزرگ است. به اعتقاد من هر چه خانواده بزرگتر باشد، توجه به کودکان و نوجوانان بیشتر است و این موضوع نقش پیشگیرانهای را در ارتباط با بزهکاری اطفال و نوجوانان ایفا میکند. در کشور آلمان ارتباط کودکان و نوجوانان بیشتر با گروه دوستان و همسالان خود است. نقش کنترل، کمک و حمایتی که والدین یک خانواده در کشور ایران ایفا میکنند در پیشگیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان بسیار تعیینکننده است.
روزنامه حمایت